...صدا کن مرا
پاییز دارد پاییزی می شود و از جنس خودش. و تمام بادهای پاییزی با صدای فرو رفته شان در برگ های لرزان با روح من در هم پیچیده می شود و رنگ های غریبگی اش می رود تا اعماق دلم... عمیق!
و من فرو می روم در صدای خش خش زیر پایم. در پاییز، نگاهم به آسمان دوخته نیست، که به زمین است!شاید برگ ها پرندگان زمین ِ پاییزند...
درخت ها خبر از دل بی قرار پاییز می دهند و تکان هایشان می نشیند در نگاه من و بی قراریشان دوان دوان می رود تا جای دلم را پیدا کند و
من دوباره دلم بی قرار ِ پاییزی می شود!
.
.
پی نوشت: یادش بخیر این رو پاییز 87 نوشته بودم و تو وبلاگ 360 گذاشته بودم:)
نوشته شده در جمعه 89/8/7ساعت
8:11 عصر توسط ساجده کاف نظرات ( ) |
Design By : Pichak |