سفارش تبلیغ
صبا ویژن

...صدا کن مرا

دلم هواتو کرده...
یاد دو ماه پیش افتادم، اومدم پیشت...
موقع اذان ظهر، از دور گنبد طلات رو دیدم، گریه ام گرفت، اذن دخول خوندم، گریه ام گرفت. دلم برات تنگ شده بود. خیلی تنگ شده بود....
حرمت شلوغ بود، دلم گرفت. یهویی راه باز شد، اومدم جلوتر، گریه ام گرفت.... دعا کردم، گریه کردم...
چه زود نگاهم کردی...
دوباره دلم گرفته، دوباره گریه ام میاد، دوباره دلم تنگه...
اما این بار کنارت نیستم.
از دورم جوابمو میدی؟


نوشته شده در سه شنبه 90/1/23ساعت 10:59 عصر توسط ساجده کاف نظرات ( ) |


Design By : Pichak