شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

راهي...

+ خدا گفت : ليلي يک ماجراست، ماجرايي آکنده از من. ماجرايي که بايد بسازيش. شيطان گفت: تنها يک اتفاق است. بنشين تا بيفتد. آنان که حرف شيطان را باور کردند، نشستند و ليلي هيچ گاه اتفاق نيفتاد. مجنون اما بلند شد، رفت تا ليلي را بسازد. خدا گفت : ليلي درد است. درد زادني نو. تولدي به دست خويشتن. شيطان گفت: آسودگي ست. خيالي ست خوش. خدا گفت : ليلي رفتن است. عبور است و رد شدن .
راهي...
شيطان گفت:ماندن است و فرو رفتن در خود. خدا گفت: ليلي جست و جوست. ليلي نرسيدن است و بخشيدن. شيطان گفت: خواستن است. گرفتن است و تملک. خدا گفت: ليلي سخت است. دير است و دور از دست. شيطان گفت: ساده است. همين جايي و دم دست. و دنيا پر شد از ليلي هاي زود. ليلي هاي ساده اينجايي. ليلي هاي نزديک لحظه اي.
راهي...
خدا گفت: ليلي زندگي ست. زيستني از نوعي ديگر. ليلي جاودانگي شد و شيطان ديگر نبود. مجنون زيستني از نوعي ديگر را برگزيد و مي دانست که ليلي تا ابد طول مي کشد. "عرفان نظر آهاري"
خوبه ديگه غير از اميدآروين و آلما شما هم به نويسندگان اضافه شدين.. تبريك!
راهي...
من دوستان رو خيلي نمي شناسم. پيام هاي اميد آروين رو ديدم ولي آلما رو نه! اين متن من مال خانم عرفان نظر آهاري هستش. اونا راجع به چي مي نويسن؟
آلما هم خيلي ناز مينويسه.. بيشتر داستان مينويسن هم مذهبي و هم داستانهاي زيباي خارجي
اميد آروين يه فيد زد..حتما ببينين
راهي...
رتبه 0
0 برگزیده
67 دوست
محفلهای عمومی يا خصوصی جهت فعاليت متمرکز روی موضوعی خاص.
گروه های عضو
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top