پيام
+
طلا و مس رو دوست داشتم. يه جور سادگي ِ قشنگي داشت. به دل مي نشست. (البته ضعف هايي هم داشت)

راهي...
89/11/17
راهي...
بشوي اوراق اگر همدرس مايي. که علم عشق در دفتر نباشد
محسن - قافله شهداء
تازه ديشب تونستم ببينمش...
راهي...
خوب بود، نه؟
محسن - قافله شهداء
خوب كه بود ولي فكر كنم هدف فيلم مشخص نبود. اگه قرار بود سختي هاي زندگي طلبگي رو نشون بده كه مي تونست جريان مريضي اون خانوم رو از فيلم جدا كنه. چون اولا اون (مريضي هسر طلبه) خودش يه داستان مجزاست و خدا نكرده برا هر زندگي و طيفي (روحاني، معلم، مهندس، دكتر، پولدار و ....) پيش بياد زندگي رو بهم مي ريزه و نابود مي كنه.
محسن - قافله شهداء
اگرم قرار بود نتيجه ي اخلاقي گرفته بشه كه ديگه نياز نبود اون همه نيش و كنايه و سختي اوليه زندگي طلبگي رو نشون بده. يه جور قضيه رو پيش مي برد كه بفهمونه فقط صرف كلاس اخلاق و درس طرف رو آدم نمي كنه. ولي در كل از بعد بازيگري و احساسي خيلي خوب و قوي بود....
محسن - قافله شهداء
حالا جالبترش اينه كه بعد يه عمر خونه ي يه دوست ديشب دعوت بوديم همينكه سفره رو انداختند فيلم رو هم گذاشتند.... :( گفتم نمي خواي غذا بخوريم خوب بگو. چرا روضه مي ذاري؟؟!! :))
ساقي رضوان
من كه هنوز نديدم!!!
راهي...
هدف فيلم نشون دادن سختي هاي زندگي طلبگي هم بود. بعد اخلاقي هم داشت. دو تاش در کنار هم. اگه همسر طلبه مريض نمي شد مسير زندگي طلبه تغيير نمي کرد. خيلي چيزايي که تا قبل از مريضي نديده بود رو نمي ديد. با مريضي همسرش اون داخل مسائل جزيي زندگي شد، چيزايي که هيچ وقت بهش توجه نمي کرد رو ديد و فهميد.
راهي...
سيد رضا اول فيلم تو مترو مشغول خوندن کتاب اخلاقه و به دختر فال فروش توجه نمي کنه ولي آخر فيلم چرا! و خيلي مسائل ديگه. ديدش عوض ميشه....... سيد براي رفتن به کلاس اخلاق به تهران اومده ولي آخر فيلم مي رسه به پشت در کلاس اخلاق و جفت کردن کفش هاي دم در کلاس که شايد منظور فيلم اين بوده که اخلاق در همين مسائل جزيي زندگي نهفته هست...... ولي واقعا فيلم ِ اشتها کور کني بود، حق داشتيد.
راهي...
ساقي فيلم رو ببين، ارزش ديدن داره....